خلاصه نوع سوم و نوع چهارم از مکاسب محرمه شیخ انصاری
دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf
نوع سوم و نوع چهارم از مکاسب محرمه
به صورت نموداری و دسته بندی شده
با بیان ساده و روان
مناسب برای امتحان کتبی و شفاهی
جامع + کامل +خلاصه+ کاربردی
______________________________
کاری نو و تازه برای اولین بار
با فهم آسان
خلاصه بخش های دیگر کتاب مکاسب نیز در فروشگاه موجود می باشد.
******
جامع + کامل +خلاصه+ کاربردی
******
معرفی اجمالی:
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاریpdf
این فایل، خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری است که نوع سوم و چهارم از مکاسب محرمه را به بیان زیر در حجم ۸۹ صفحه به صورت نموداری خلاصه کرده است.
بر ارباب دانش و اهل اطّلاع مخفى نيست كه از كتب مشكله و معضله رائج بين حضرات اهل علم كتاب شريف مكاسب تصنيف سلطان المحقّقين و خاتم المجتهدين علّامه ماضى شيخنا الانصارى قدّس اللّه سرّه مىباشد. اين كتاب حاوى عالىترين و محكمترين ادلّه فقهى در مباحث معاملات بوده و بنظر مىرسد كه تاكنون كتابى پرمحتوىتر و ارزندهتر از آن در اين مبحث برشته نظم نيامده است.
فهرست مطالب خلاصه:
نوع سوّم از مكاسب محرّمه
نوع چهارم از مكاسب محرّمه
vمسئله اوّل: تدليس آرايشگر
vمسأله دوّم: حرمت تزيين مردان به لباس حرير و طلا
vمسأله سوّم: در بيان حرمت تشبيب
vمسأله چهارم: تصاوير
vمسأله پنجم : تطفيف
vمسأله ششم: تنجيم
vمسأله هفتم: حفظ كتب ضلال
vمسأله هشتم: رشوه
vمسأله نهم: دشنام دادن مؤمنين
vمسأله دهم: تحريم سحر
vمسأله يازدهم: شعبده
vمسأله دوازدهم: غش
vمسأله سيزدهم : غناء
vمسأله چهاردهم : غیبت
vمسأله پانزدهم : قمار
vمسأله شانزدهم: قيادت
vمسأله هفدهم: قيافهشناسى
vمسأله هيجدهم: دروغ
vمسأله نوزدهم :كهانت۸
vمسأله بيستم: لهو
vمسأله بيست و يكم: مدح نمودن كسى را كه استحقاق آنرا ندارد يا مستحقّ مذمّت مىباشد
vمسأله بيست و دوّم: كمك به ظالمين
vمسأله بيست و سوّم: نجش
vمسأله بيست و چهارم: سخنچينى
vمسأله بيست و پنجم: نوحه نمودن به كلمات باطل
vمسأله بيست و ششم: حرمت ولايت از طرف ظالم
vمسأله بيست و هفتم :حرمت هجو نمودن مؤمن
vمسأله بيست و هشتم :حرمت هجر
بخشی از خلاصه:
نوع سوّم از مكاسب محرّمه
- تبیین مسأله: نوع سوّم از مكاسب محرّمه اشيائى هستند كه در آنها، منفعت حلالِ قابل اعتناء، از نظر عقلاء، وجود ندارد.
- حکم مسئله: معاوضه كردن و معامله نمودن این اشياء حرام[۱] میباشد.
- دليل بر فساد معامله:
- اكل مال در مقابل آن اكل مال به باطل است.
- دلیل مصنّف: استدلال به« اكل مال بباطل» در اين جا اجنبى مىباشد[۲]، پس عمده دلیل اين است كه: شارع مقدّس به منافع نادره و جزئيّه اعتناء نداشته و اين گونه منافع در نظرش به منزله عدم مىباشد.
- نکات مهم:
- كبراى مسئله- يعنى عدم جواز بيع شيئى كه منافع قابل اعتناء ندارد- اختلافى نبوده تنها نزاع صغروى است يعنى در اين كه آيا اشیاء این چنینی منافعشان غير قابل اعتناء است يا منافع قابل توجّه هستند!؟
- هرچيزى كه بخاطر منفعت موجود در آن، مقصود عقلاء واقع مىشود شايسته است بيعش جايز باشد مگر آنچه را كه دليل از باب تعبّد، بر ممنوعيّت و عدم جوازش دلالت كند.
- وجود منافع نادره در اشياء به منزله عدم بوده و نمىتوان آنها را مناط و ملاك جواز بيع قرار داد.
- منفعت غیرقابل اعتناء در اشياء دوگونه متصور است:
- گاهى مستند به ناچيز و بىارزش بودن شيئ است.
- گاهى بخاطر كم بودن آن مىباشد ؛مثل يك حبّه گندم.
- فرق بين اين دو: شيئ در صورت اوّل مملوك واقع نشده و در تحت يد داخل نمىشود بخلاف فرض دوّم كه شيئ در اين فرض مملوك واقع مىشود.[۳]
- اگرچه شيئ ناچيز و بىارزش ،مملوك نبوده و در تحت يد درنمىآيد ولى از حقّ الاختصاص نسبت به آن نمىتوان منع كرد از اين گذشته اگر كسى شيئ مزبور را از دست شخصى كه آن را در اختيار دارد بقهر و زور اخذ كند، آخذ را در عرف ظالم مىدانند.
————————————————-
[۱] .مقصود از حرمت معامله، حرمت تكليفى نبوده بلكه مراد حرمت وضعى يعنى فساد بيع و عدم تملّك ثمن مىباشد.
[۲]. زيرا از استدلال به « اكل مال بباطل» مىتوان دريافت كه مستدلّ ادّعايش اين است كه اين نوع از معامله بلحاظ اينكه مبيع منفعت قابل اعتناء و توجّهى چون ندارد لا جرم در مقابل آن گرفتن ثمن اكل مال بباطل است در حاليكه اين بيان چندان التفاتى بآن نمىباشد زيرا بسيارى از اشياء منافعشان عرفا در مقابل مال واقع شده اگرچه مال اندك باشد .
[۳] – ثمره: اگر غاصبى آنرا غصب كند ذمّهاش بمثل آن مشغول مىشود
دیدگاه ها